دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت

دانشگاه شهید چمران اهواز

دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت

دانشگاه شهید چمران اهواز

دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت

نامه ای به دوستم!

دوشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۳۹ ق.ظ

شاید برای شما هم سوال باشد که فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان یک رشته چه قلمرو و کاربردی دارد؟ که البته می‌توان به صورت‌های مختلفی به آن پاسخ داد.

پاسخ خانم جمیلی به این سوال دوستش یلدا در قالب نامه‌ی زیر جالب توجه است:

سلام دوست عزیزم یلدا جان! مدتهاست که تصمیم دارم برای تو نامه‌ای بنویسم! شاید با خواندن این عبارت تعجب کنی و از خود بپرسی که چرا باید مریم که بیشتر وقتها در کنار من است برایم نامه بنویسد؟! و چرا حرفش را حضوری به من نگفته است؟! اگر نامه‌ام را تا آخر بخوانی جواب سوالهایت را خواهی گرفت. روز اول آشناییمان را یادت هست؟ وقتی از من اسم رشته‌ام را پرسیدی و با شنیدن اسمش با صورتی متعجب گفتی: واااای فلسفه تعلیم و تربیت! باید رشته‌ی سخت و مبهمی باشد! من همیشه از فلسفه ترسیده‌ام و فکر می‌کنم رشته‌ای غیرقابل درک و فهم است!

بنام خدا

سلام دوست عزیزم یلدا جان! مدتهاست که تصمیم دارم برای تو نامه‌ای بنویسم! شاید با خواندن این عبارت تعجب کنی و از خود بپرسی که چرا باید مریم که بیشتر وقتها در کنار من است برایم نامه بنویسد؟! و چرا حرفش را حضوری به من نگفته است؟! اگر نامه‌ام را تا آخر بخوانی جواب سوالهایت را خواهی گرفت. روز اول آشناییمان را یادت هست؟ وقتی از من اسم رشته‌ام را پرسیدی و با شنیدن اسمش با صورتی متعجب گفتی: واااای فلسفه تعلیم و تربیت! باید رشته‌ی سخت و مبهمی باشد! من همیشه از فلسفه ترسیده‌ام و فکر می‌کنم رشته‌ای غیرقابل درک و فهم است! من آن روز برای آن واکنشت که حاکی از بی‌اطلاعی و مبهم بودن رشته‌ام برای تو بود جوابی نداشتم و یا شاید راستش را بخواهی من هم آن روز تاحدودی احساسم همانند احساس تو بود! اما امروز و با گذشت و با کمی صرف کردن وقت برای مطالعه درخصوص رشته‌ام، ولی نه به طور کامل و بی‌عیب و نقص و تاحدودی با زبان ساده و دست و پا شکسته می‌خواهم تو را با رشته‌ی خودم آشنا کنم. به همین خاطر بر آن شدم که برایت در قالب کلمات بنویسم. دوست عزیزم همانطور که در عنوان رشته‌ام پیداست، فلسفه‌ی تعلیم وتربیت، صحبت از تعلیم وتربیت است یا همان آموزش و پرورش؛ عبارتی که به مراتب آن را شنیده‌ایم و شاید در ذهن همه‌ی ما با مدرسه، معلم، کلاس درس و کتاب تداعی می شود. زیرا بی‌شک همه‌ی ما خاطرات دوران مدرسه رفتنمان را در ذهن داریم همان روزهایی را که صبح‌ها از خواب ناز خود بیدار می‌شدیم و با دعای مادر و پدر خود راهی مدرسه می‌شدیم آن روزها تمام امید مادرانمان این بود که شاید روزی برای خودمان کسی بشویم و پدرانمان تمام آرزویشان این بود که به جایی برسیم! و راه کسی شدن و به جایی رسیدن را فرستادنمان به مدرسه می‌دانستند شاید به خیال آنها مدرسه جایی بود که در آنجا فرزندانشان را برای آینده‌ای که آرزویش را دارند مهیا می‌سازند و یا شاید آینده‌ی فرزندانشان را منوط به رفتن به مدرسه می‌دانستند! این حقیقت را زمانی فهمیدم که محصلی ابتدایی بیشتر نبودم. زمانی که برادر بزرگتر از خودم گاهی وقتها به دلیل شیطنت زیاد از مدرسه فرار می‌کرد.

و پدرم آنچنان ناراحت می شد که با هر دستاویزی بود او را وادار به مدرسه رفتن می‌کرد؛ هیچوقت حرفهایش به برادرم را فراموش نمی‌کنم که می‌گفت: می‌خواهی سر بار دیگران بشوی؟! فکر کردی اگر به مدرسه نروی و ادامه تحصیل ندهی می‌توانی در جامعه‌ای زندگی کنی که ملاک فهم آدمها را تحصیلاتشان می دانند؟! می‌توانی برای خودت جا و مقامی پیدا کنی؟! همه تو را به چشم فردی بی‌سواد نگاه خواهندکرد! آن روزها با آنکه بچه‌ای 12ساله بیشتر نبودم اما همیشه و تا مدتها ذهنم درگیر حرفهای پدرم می شد و در آخر به این نتیجه می‌رسیدم که من تحت هر شرایطی نباید از مدرسه رفتن سرباز بزنم! زیرا آنطور که پدرم می‌گوید جز در مدرسه و ادامه‌ی تحصیل جای دیگری نیست که آدم بتواند برای خودش کسی بشود! و آینده‌ی خوبی در انتظار کسانی که به مدرسه می‌روند نخواهد بود! اما حال که دانشجوی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت هستم، دیر زمانی از آن روزها می‌گذرد و من بارها و بارها آن خاطرات را در ذهنم یادآور می‌شوم هر چند که والدینمان در آن زمان‌ها از ساز و کارهای مدرسه خبردار نبودند، اما گویا در ذهن آنها حک شده بود که مدرسه جایی است که آینده‌ی درخشانی را برای فرزندانشان رقم خواهد زد، شاید اگر والدینم چیزی را که من الان در مورد مدرسه بعنوان نهادی از آموزش و پرورش می‌دانم را می‌دانستند آن روزها آنقدر با اعتماد و با اطمینان تمام برادرم را مجبور به مدرسه رفتن نمی‌کردند! مدرسه که متشکل از اعضا و سلسله مراتب مختلفی هست زیر مجموعه‌ای از نهاد آموزش و پرورش است، نهادی که اگر هزاران و هزاران کتاب در موردش بنویسند باز هم زوایای پنهان و جنبه‌های آشکار نشده‌ای برای کشف خواهد داشت، باور تمام ما انسان‌ها، چه آنهایی که تحصیل کرده‌اند و چه آنهایی که حتی سواد خواندن و نوشتن را ندارند از دیرباز این بوده که آموزش و پرورش تغییری در دانش‌آموزانمان بوجود خواهد آورد و غالبأ تغییری مثبت و تحولی عظیم در ذهن ما متصور می‌شود! با قبول وجود این تفکر و تصور در ذهن اکثر انسان‌ها برای من نوعی و شاید برای تو دوست خوبم و تمامی انسان‌ها سوالی مطرح می‌شود، بر این اساس که چرا باید به مدارس یا بهتر است بگوییم به طور کلی به نهاد آموزش و پرورش اعتماد کرد؟؟؟ و فرزندانمان را به امید تغییری مطلوب به آن ها بسپاریم؟!

اگر واقعا نهاد آموزش وپرورش را اصلی‌ترین و شناخته‌ترین و موجه‌ترین واسطه و سازنده‌ی تغییرات مطلوب و شاید به باور عامیانه‌ی والدینمان در گذشته پلی برای ساختن آینده‌ای موفق برای انسان‌ها در نظر بگیریم چرا در مواردی هست که بعضی انسان‌ها با وجود سالیان سال بهره‌مندی از آموزش و پرورش، بی‌نتیجه و بدون هیچ تغییر و تحول مثبتی ارزشیابی می‌شوند؟! آیا اشکال در خود آن اشخاص هست؟ یا در آموزش وپرورش؟! یا بهتر است بگوییم در فرآیندی که آموزش و پرورش در پی تغییر و تحول در اشخاص انسانی انجام می‌دهد؟! دوست عزیزم شاید تا به اینجا حدودی از منظور من را دریافته‌ای، من در ورای تمام چیزهایی که گفتم هدفم رسیدن به این حقیقت بود که یکی از مهمترین و حساس‌ترین رکن اساسی یک جامعه نهاد آموزش و پرورش آن جامعه است که هم متاثر از دیگر نهادهای یک حکومت و هم تاثیرگذار بر آنها می‌باشد، و از آنجایی که در ذهن تمامی اعضای یک جامعه نوعی اعتماد درونی به نهاد آموزش و پرورش برای سپردن مهمترین سرمایه‌ی زندگی خود یعنی فرزندانشان به این نهاد بخصوص برای ایجاد تغییر و بهره‌مندی از مزیت‌ها و فرصت‌هایی است که گویا تنها از راه آموزش و پرورش است که امکان پذیر است. حال با وجود حساسیت و نقش مهمی که آموزش و پرورش در یک جامعه ایفا می‌کند، آیا وقت آن نرسیده است که زیربنا و روبنای آموزش و پرورش را تحلیل کرد؟! آیا وقت آن نرسیده است که رازها و رمزهای این نهاد قدیمی را که گویا جادویی به نام تغییر و موفقیت را از زمان‌های دور با خود داشته است را کشف کرد؟! آیا زمان آن نرسیده است که چرایی و چیستی این نهاد را بدانیم؟! و آیا وقت آن نرسیده است که والدینی بتوانند باتمام اعتماد و اطمینان فرزند خویش را به این نهاد مقدس بسپارند و با خیالی آرام و آسوده منتظر نتیجه‌ای پربار از فرزند خویش باشند؟! شاید در آخر بهتر است این طور برایت حرفهایم را جمع بندی کنم دوست خوبم، بی‌علت نیست اگر از زمان‌های دور بین آموزش و پرورش و سرمایه گذاری آینده‌ای خوب همیشه ملازمه‌ای بوده است؟ که در بعضی موارد آموزش و پرورش سربلند بیرون آمده و در بعضی موارد با درصدی از شکست مواجه شده است. اما قاطعیتی مبنی بر این که تنها دلیل پیروزی، کارآمدی نهاد آموزش و پرورش به طور اخص باشد و یا بلعکس دلیل شکست ناکارآمدی و ضعف این نهاد به طور صرف و اخص.

لیکن بازهم با فرض وجود دخیل بودن عوامل دیگر در کیفیت عملکرد آموزش و پرورش که در بعضی موارد قابل کنترل هم نیستند، سزا نیست که از عوامل و خصوصیات، شرایط این نهاد به طور جدا غافل ماند! به دلیل باور و اعتمادی که انسانها به این نهاد دارند بررسی و تحلیل ریزترین موارد این نهاد سزاوار وقتی فراوان و دیدی واقع بینانه، نگرشی منتقدانه به دور از هیچ گونه تعصب است که تک تک اعضا و سلول‌های این نهاد را بررسی و آنالیز کند! که این کار بسیار ظریف و دقیق تنها از عهده‌ی فلسفه بر می‌آید! فلسفه‌ی تعلیم و تربیت در پی بوجود آوردن خاطری آسوده برای تمام کسانی است که به امید تغییری مثبت پا به عرصه‌ی نهاد آموزش و پرورش می‌گذارند. حال این خاطر آرام و آسوده چگونه حاصل می‌شود؟! با بررسی و با دیدی فلسفی از تمام اجزای این نهاد؛ فلسفه حکم نظر را دارد و آموزش و پرورش حکم عمل را! و به قول جان دیویی یکی از متفکران فلسفه: نه عمل بدون پشتوانه نظر درست و کارساز است و نه فکری بدون موفقیتی در عمل! دوست خوبم به جرأت می‌توانم بگویم که رشته‌ی من نقش یکی از مهمترین صافی تشخیص دهنده و جدا کننده‌ی اندیشه‌ی مطلوب از نامطلوب را برای گنجاندن در برنامه‌های آموزش و پرورش را دارد که قرار است روزی برای تعلیم دیگران ارائه شود! و باز هم می‌توانم جسارتاً بگویم که اگر رشته‌ای به نام فلسفه تعلیم و تریت نباشد چه بسا والدینی و فرزندانی سالها و سالها عمر، وقت و هزینه‌ی خود را در نهادی سرمایه‌گذاری کنند که به دلیل آنکه از صافی فلسفه نگذشته است از دادن نتیجه‌ای مطلوب و تغییری مثبت و کارآمد روزها را در نگرانی و خیالی پر از هیاهوی موفقیت یا شکست را سپری کنند! و چه روزهای سخت و غیر قابل جبرانی خواهد بود که در پس نگرانی خواهدگذشت!!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۳۱
دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه چمران

نظرات  (۱۰)

با سلام. خسته نباشید. 
واقعا ناگفته هایی که خیلی از افراد بدون داشتن شناخت از یک رشته تحصیلی و عمق کار آن دارند را به درستی بیان کردید. با تشکر
به امید موفقیت و تعالی هر چه بیشتر نهاد آموزش و پرورش
متاسفانه رشته فلسفه آموزش و پرورش در کشورمان مانند برخی از رشته ها خوب معرفی نشده و رشته ای گمنام و مغفول است. مگر میشود یک علم بدون فلسفه به بشر خدمت کند؟ آن کدامین علم است که بدون فلسفه میتواند خود را ارزیابی کند؟ مهمتر از همه مساله ارزش ها را کدام علم می تواند بررسی کند؟ و... بی شک بدون فلسفه هیچ چیزی نمی تواند به بشر اطمینان خاطر دهد. والسلام
مطالب بسیارخوبی بودن وبخصوص اون سیناریوی اول متنشون درفهم مقصود بسیارکمک میکنن...احسنت خانم جمیلی....
سلام خانم جمیلی خیلی قشنگ نوشته بودید معلومه ادبیات قوی واطلاعات خوبی درمورد رشته ی خودتان دارید.با آرزوی توفیق
سلام از توضیحات جامع و مانع دوست عزیزمون خانم جمیلی بسیار سپاسگزارم... 
باسلام.متن بسار قشنگ و پر معنایی بود استفاده کردیم.واگر هریک از دانشجویان این مرز وبوم بتوانند این چنین دیدی به رشته های خود داشته باشند بی شک فارغ التحصیلان فرهیخته ای خواهیم داشت....عالی بود خانم جمیلی 
درودبردوستان...با این که فلسفه دغدغم نبود، ولی این مطالب رو که خوندم هم سوال تو ذهنم ایجاد شد وهم اینکه همزمان تو این متن به جوابش رسیدم....عالی بود...
درودبردوستان...با این که فلسفه دغدغم نبود، ولی این مطالب رو که خوندم هم سوال تو ذهنم ایجاد شد وهم اینکه همزمان تو این متن به جوابش رسیدم....عالی بود...
بسیار بسیار زیبا و پر مفهوم، عالی بود، به عنوان کسی که تو امر آموزشه واقعا تایید می کنم. فلسفه و روانشناسی دو صافی برای آموزش و پرورش اند که جامعه به آنها نیاز دارد. از خانم جمیلی تشکر می کنم. 20
خیلی خوب بود..آفرین خواهر خودم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی